گل داوودی من

بی تو باران بوی تشنگی می دهد

گل داوودی من

بی تو باران بوی تشنگی می دهد

سلام داوودم .

اومدم بگم :

نمی دونی وقتی که اسمت رو تو کامنت دیدم چه احساسی بهم دست داد .

قلبم اینقدر تند تند و محکم می زد که انگاری می خواست سینه ام رو بشکافه

بیاد بیرون . دستهام سردسرد شدند ومثل یخ ! و اشک تو چشمام حلقه زد انگاری

یه هو تموم لحظه های بودنت جلوی چشمام رژه رفت .

و دوباره تموم دنیا رو سرم خراب شد چون تو دیگه مال من نیستی . دوستت دارم عزیزم .

نظرات 3 + ارسال نظر
یاسر سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:19 ق.ظ http://asemooni.blogsky.com

سلام آسمونی

چی شده ؟ چرا از دستش دادی؟

سارا.ت سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:52 ق.ظ http://elaheyesharghy.blogsky.com

سلام پردیس جون
خیلی نوشته هات قشنگه
اگه تونستی به من هم سر بزن .
یادت هم باشه هر کس یه چیزی رو از دست داده
کاش به قول خودت اونیکه اون کس رو ازمون گرفت بجاش صبر نبودنشو بهمون بده .

یاسر شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:36 ق.ظ http://asemooni.blogsky.com

سلام آسمونی جون

خب بگو چقدر غم توی دلته. بگو تا خالی بشی. بگو تا دوباره خودت بشی. چرا اینهمه چیزای سنگین با خودت اینور و اونور می بری؟
ببین...
یه نصیحت برادرانه - دوستانه و آسمونی برات دارم:
اینو هیچوقت فراموش نکن که اگه ما خودمون نباشیم - اگه ما سالم نباشیم - اگه ما سلیم نباشیم - اگه ما سبک نباشیم ... نمی تونیم عاشق باشیم. نمی تونیم دوست داشته باشیم. نیم تونیم آسمونی باشیم...

حالا مثل گل شکوفه بده و آزاد شو. بذار تو هم گوشه ای از زیبایی های دنیا باشی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد