چه روزهای قشنگی بود چه ساده شروع شد و چه ساده هم تموم شد !
من بودم ! داوود بود ! گلم بود ! زندگیم بود ! همه کسم بود ! دنیام بود !
اما حالا ...
من هستم ! داوود نیست ! گلم نیست ! زندگیم نیست ! همه کسم نیست ! دنیام نیست !
عشقمون خیلی قشنگ بود ! تو یه روز گرم تابستون شروع شد و تو یه روز ابری و سرد
پاییز تموم شد .
داودم رفت ! رفت و دیگه هم برنگشت !
رفت و من تنها شدم !
من و موندم یاد چشمای مهربونش !
من و یاد دستهای مهربون و گرمش !
داوودم ! برگ گلم ! بهترینم !
رفتی و حتی یه نگاهم نکردی !
رفتی اما من هنوز منتظرتم ... حالا که رفتی من با یادت زندگی می کنم !
جالا که نیستی دیگه کسی رو ندارم تا اسممو صدا کنه !
دیگه کسی رو ندارم تا با صدای گرمش بهم شب بخیر بگه !
رفتی و من موندم با یه بغض سنگین کع تو لحظات دلتنگیم می ترکه و بودنت رو
فریاد می زنه .
نمی دونم شاید یه روزی چشمت به این وبلاگ افتاد .
اگه دیدیش حداقل فقط بخونش !
عاشقانه دوستت دارم .
دوست عزیز سلام . وبلاگ قشنگی دارید . امیدوارم عشقتون برگرده .
سلام عزیزم
چقدر نوشته هات واسم آشناست
چقدر غمگینی
نمی دونم غمگینتر از من هستی یا نه اما میدونم که یه بغض وحشی توی گلوی توست
عشق من هم یه روز سر زمستون منو بوسید و خدا حافظی کرد و رفت و رفت و رفت و رفت و رفت پیش خداش ...
نمی دونم الان پیش من هست یا نه؟
نمی دونم گل داوودی تو کجا رفته ؟
نکنه رفته باشه پیش امیر من؟
نه
نه خدا خدا میکنم که وقتی جوابمو دادی بگی نه خدا نکنه
و بگی که گل داوودیت یه جایی روی همین زمین و بین همین آدمهاست و ریشه هاش توی خاک همینجاست
ریشه های امیر من توی آسمونه و من اینجا چشم به راهشم.
بهم سر بزن
عزیزم چقدر حرفات واسم اشناست همون حرفایی که منم به عزیز خودم می گفتم که اخرش هر چی از دهنش در اومد بهم گفت و غکر کرد کسی رو دوست دارم اما من فقط اونو دوست داشتم میدونی اونا ان که لیاقت داشتن ما رو ندارن منم هنوز دوستش دارم اما......